| پیام |
نویسنده |
Quoting: farzad12345 از يک طرف هم به قول صدف خيلی بده که آدم عشقش و ببينه اما ديگه فقط بهش حس دلسوزی داشته باشه
آره آقا فراز.خیلی بده
چون اون تصوری که از مرجان داشتم نابود شد و یه خاطره سیاه منو گرفت
Quoting: farzad12345 اگه آقا shayan واقعا عاشق مرجان بو
مرجان عاشق اون بود نه شایان. شایان فکر زندگی خودش بود و سعی کرد بچه ای که به دنیا اومده بود رو حد اقل نجات بده........نمیدونم کارش غلط بود یا درست
Quoting: Angel_sh خيلی ناراحت شدم از شنيدن اتفاقی که واسه مرجان افتاده بود حامیِ جان
جات خالی بود شرمین جان.نبودی؟
منم ناراحت شدم.اما انتخاب خودش بود. گرچه سرنوشت تلخی بود
GlossyWitch
خوبی کتی جان؟
Quoting: GlossyWitch از اول با خوندن خاطراتت بین خودمو مرجان شباهت احساس می کردم...
البته شرایط شما و مرجان متفاوت . اما یه سری چیزا مشترک.
مرجان و شایان رابطه یه طرفه و به اسرار مرجان داشتند.
ولی اینکه اسرار میکردم خاطرمو بخونی برای این بود که ببینی بدتر ازینم میتونه بشه.
Quoting: GlossyWitch همیشه آدم وقتی از بیرون نگاه می کنه انگار بهتر و دقیق تر می بینه و شرایطو درک می کنه...
دقیقا همین طوره.
چرا زندگی دکمه بازگشت نداره؟
_sadaf_
راستی صدف اون کتاب رو دارم میخونم . به نظر جالب میاد.ممنون که گفتی بخونم.یه چند سالی بود داشت خاک میخورد.
به زودی ادامه میدم.ممنون که تنهام نگذاشتید
|
loverman0071
اعضا
|
|
|
Quoting: loverman0071 راستی صدف اون کتاب رو دارم میخونم
تموم کردی بهم بگو.. اوکی؟
|
_sadaf_
اعضا
|
Quoting: _sadaf_ تموم کردی بهم بگو.. اوکی؟
حتما
یا توی تاپیک خودن میگم یا توی تاپیک "بغض"
|
loverman0071
اعضا
|
Quoting: loverman0071
جات خالی بود شرمین جان.نبودی؟
سلام حامی جان
ببخشيد که نبودم آخه آخرِ ترم و امتحانات و اينا ، خلاصه شرمنده ولی به يادتون بودم
Quoting: loverman0071 منم ناراحت شدم.اما انتخاب خودش بود. گرچه سرنوشت تلخی بود
خيلی هم تلخ
|
Angel_sh
اعضا
|
این داستان رو زمانی شروع کردم که مصادف شده بود با آخرین روزهای خودش
امروز این داستان کاملا تموم شد
قسمت آخر رو توی دو قسمت مینویسم و اینجا میزارم
شاید یکی دو روز طول بکشه ..اما میخوام آخرشو با دقت بنویسم
|
loverman0071
اعضا
|
|
|
Quoting: Angel_sh خلاصه شرمنده ولی به يادتون بودم
همین که میای اینجا ..یه دنیا برام ارزش داره....من شرمنده شما دوستان هستم اگه داستانم اونطوری که باید‘ در نیومد
|
loverman0071
اعضا
|
loverman0071
چی شد عزیز؟؟؟؟؟؟
به خیر گذشت همه چی؟؟
|
_sadaf_
اعضا
|
Quoting: _sadaf_ به خیر گذشت همه چی؟؟
توی تاپیک بغض یه چیزایی گفتم
اما خوب در مجموع فکر کنم بدک نشد
اما برای اینکه تعلیق الکی ایجاد نکنم فقط میگم که آخرش هیچ ربطی به مرجان نداره
الان دارم مینویسم...شاید یکی دو روز دیگه اونی بشه که میخوام
میزارمش اینجا
|
loverman0071
اعضا
|
Quoting: loverman0071 همین که میای اینجا ..یه دنیا برام ارزش داره
Quoting: loverman0071 من شرمنده شما دوستان هستم اگه داستانم اونطوری که باید‘ در نیومد
kheyli ham khoob shodeh , aslanam intori nagoo
|
Angel_sh
اعضا
|
|
|
Angel_sh
خیلی ممنونم شرمین جان
دلگرمیهای شما به من امید میده
خدا بخواد پنجشنبه جمعه قسمتهای آخر رو آپ میکنم
|
loverman0071
اعضا
|