"/>
صفحه اصلی | صفحه اصلی انجمن | عکس سکسی ایرانی | داستانهاي سکسي
فیلم سکسي | سکسولوژي | خنده بازار | داستانهاي سکسي(English)
:سايت های سکسی جديد و ديدنی ، موزيک ، چت ، دانلود ، فيلم ، دوست يابی
 | انجمن ها | وضعیت | ثبت نام | جستجو | راهنما | قوانین | آخرین ارسالها |
انجمن آویزون / خاطرات سکسی / غرور و تعصب
<< 1 ... 36 . 37 .
پیام نویسنده
17 Jun 2007 15:27 - #


niloooooooyi
Quoting: niloooooooyi
خیلی ممنون که جواب پیاممو دادین خیلی خوشحالم کردین.
حرفاتونو قبول دارم. درک میکنم.
امیدوارم سفر خوبی داشته باشین.
خدانگهدارتون.
تا روزهای قشنگ برگشتن.

سلام نیلو.
ممنونم
امیدوارم دوباره همه بچه ها کنار هم جمع بشند.


handballistسلام کیانا جان
خیلی خوشحالم کردی که امدی
واقعا انتظار نداشتم با این همه ناراحتی و مشکلاتی که داشتی بیای.
امیدوارم مشکلات شما حد اقل کمتر بشه. تموم که هیچ وقت نمیشه.
Quoting: handballist
همه ی ما زندگی میکنیم که یادمون نره زندی ایت..

اما آیا اون جوووری که دوست داریم زندگی میکنیم؟

نه از نظر من هیچ کس اونجوووری که میخواد زندگی نمیکنه...

همه زندگی میکنن که به خودشون و بقیه ثابت کنن زنده هستن...

حرفت واقعا قشنگ و تاثیر گذار بود.
شایدم زندگی میکنیم چون عادت کردیم.
چون کار دیگه ای نمیتونیم بکنیم.
یه سلام, یه نگاه , یه لبخند , یه قهقه از ته دل , یه حس خوب که بتونی لحظاتت رو ازش پر کنی
خیلی وقته که فراموش شده.
بوی گل رز , بوی کاهگل یه کوچه قدیمی , بوی چمن مرطوب , بوی بارون وسط یه باغ پر از درختای سبز.
خیلی وقته که حس نمیشه
راست میگی ما فقط حس میکنیم که زنده ایم. شایدم فراموش کردیم که زنده ایم
شاید فراموش کردیم که برای چی زنده ایم.
شاید لذت بردن از زندگی رو فراموش کردیم.
یه روز بارنی, یا یه شب خنک وسط چله تابستون, شاید بلد نیستیم نگاهس کنیم.

Quoting: handballist
از خدا کیخوام تو اووونجور که دوست داری زندگی کنی عزیزم...

دوست داره همه ی دوست داستنی تر دوست ها...(کیانا)

ممنونم از حضورت کیانا جان
امیدوارم که شما هم به خواسته هات برسی.


-----------------------------
خوب دیگه دوستان دارم به ته خط نزدیک میشم.فردا شب یا سه شنبه صبح غرور و تعصب فقط یه خاطره میشه.
خاطره ای که باهاش زندگی کردم و از لحظاتش لذت بردم.
ممنونم از همتون که این لحظات رو با محبتتون به من هدیه کردید.
خیلی ها توی میل گفته بودند که تاپیک رو نبندم. اما تاپیکی که عمرش تمومه باز و بسته بودنش دیگه فرقی نمیکنه.
مهم بودن با دوستان بود که اونم وابسته به هیچ تاپیکی نیست.
دوستدار همتون.
حامی

loverman0071
اعضا
17 Jun 2007 19:12 - #


سلام حامی جان
من تازه عضو شدم و این تاپیک شما رو امشب کشف کردم
تازه صحفه 12 هستم...
ولی با شرمندکی میگم که منم این کاری که مرجان با تو کرده رو کردم به یه نوع دیگه...
ببین موضوع رفتار های اون خیلی پیچیدست چون همش احساسات هستش ...چه طوری بگم .ینقدر دنبال دلیل نباش..

jirjirak_saket
اعضا
17 Jun 2007 19:18 - #


راستی نرو
شاید بعضی ها مثل من بعدها بیان ...
راستی تو شبیه این عکس برد پیت هستی؟؟
راستی قاصدک ایا رفتی با باد....؟

jirjirak_saket
اعضا
17 Jun 2007 21:04 - #


jirjirak_saket
سلام دوست من.
خوش اومدی گرچه دیگه داره تعطیل میشه.
Quoting: jirjirak_saket
لی با شرمندکی میگم که منم این کاری که مرجان با تو کرده رو کردم به یه نوع دیگه...


نمیدونم شما چه کار کردید. البته یادم نیست ص 12 کجای خاطرست و چی شده. اما امیدوارم شما هیچ وقت مثل "ش"( اسم اصلی مرجان. چون اون اسم مستعاره.) نشده باشید.
ولی نگو نباید دلیلش رو میفهمیدم. مگه میشد ؟ الان که به قضیه نگاه میکنم باهات هم عقیدم. فرقی نمیکرد که چرا رفته. اما اون شرایط اون موقع طور دیگه ای بود.
Quoting: jirjirak_saket
ببین موضوع رفتار های اون خیلی پیچیدست چون همش احساسات هستش ...چه طوری بگم .ینقدر دنبال دلیل نباش..

اونمقعها منم اینطوری فکر میکردم. اما الان میبینم که اصلا پیچیده نبود. شاید زیادی از حد ساده بود.

Quoting: jirjirak_saket
راستی نرو
شاید بعضی ها مثل من بعدها بیان ...

نمیدونم........ از یه طرف شما حق داری. از یه طرفم هزار تا دلیل برای بستن اینجا دارم. در هر صورت فعلا از تصمیمم برای حذف تاپیک منصرف شدم. اما فکر نکنم بتونم بازش بذارم. شما هم میتونی تاپیک بسته شده رو کماکان بخونی. و البته باعث خوشحالی من خواهد بود که هنوزم مخاطب داشته باشم. ... اما شاید نوعی دیگه.

Quoting: jirjirak_saket
راستی تو شبیه این عکس برد پیت هستی؟؟


فکر میکنم و بیمارستان با برد پیت عوض شده باشم. اون حق منو خورده
حالا شما مگه شبیه اواتورت هستی؟

ممنون که وقت گذاشتی برای خوندن غرور و تعصب. امیدوارم که داستان بتونه شما رو برای خوندن ادامش هم جذب کنه..
خوش باشی



من تا فردا شب یا نهایتا تا پس فردا صبح هستم. در غیر اون از طریق ایمیل در خدمت دوستان هستم. ایمیلم هم در صفحع قبل هستش

loverman0071
اعضا
18 Jun 2007 20:10 - #


حالا باید شب رفتن من زلزله میومد.
خدا کنه حالا پروازا زمانشون به هم نخوره
اه, بازم باید با استرس برم.
اصلا انگار آرامش به من نیومده

loverman0071
اعضا
18 Jun 2007 21:13 - #


سلام حامی جان

چطوری؟ چی شده؟ اضطراب برای چی؟ حالا به فرض هم تاخير داشته باشه يه چند ساعت پرواز ها. اعصاب خودت رو خرد نکن سر اين چيزا.

مواظبِ خودت باش.



farzad12345
اعضا
18 Jun 2007 21:13 - #


به سلام nina خانم، چطوری؟خوبی؟اره ديگه نبودم يه مدت برگشتم. چه خبر؟خوش ميگذره؟


farzad12345
اعضا
18 Jun 2007 21:59 - #


farzad12345
به داش فراز
سلام

Quoting: farzad12345
ضطراب برای چی؟

خوب اونموقع ساعتای اول زلزله بود. الان دیگه خیالم راحته. خدا رو شکر اتفاقی نیافتاد
Quoting: farzad12345
به سلام nina خانم، چطوری؟خوبی؟اره ديگه نبودم يه مدت برگشتم. چه خبر؟خوش ميگذره؟

ما که داریم میریم.
حالا شما هم از فرصت استفاده کنید .

loverman0071
اعضا
18 Jun 2007 22:14 - # | ویرایش بوسیله: loverman0071


امشب هم تاپیک من بسته میشه .
خیلی سخته خداحافظی, اما بالاخره زمانش رسید.
امیدوارم که سفرم خیلی طول نکشه.
ممنونم از تمام دوستانی که توی این مدت همراه من بودند.
علاوه بر ایمیل تاپیک ساده مثل صبح هم هست که اگر کسی نظری داشت میتونه بهم بگه. اما شاید نتونم جواب بدم. http://www.avizoon.com/forum/2_30947_0.html
چون لپ تابم رو نمیبرم و کامپیوتری هم که در اختیارم هست دولتیه و صلاح نیست که باهاش بیام توی سایت آویزون
از تمام دوستانی هم که کیل زدند ممنونم. میل باکستون رو چک کنید جوابش رو میبینید.
امیدوارم که تمام دوستانی که میومدند و شاید بعدا بیاند خوب و خوش و سلامت باشند
دوستدار همتون
حامی

loverman0071
اعضا
<< 1 ... 36 . 37 .
این تاپیک بسته شده. شما نمیتوانید چیزی در اینجا ارسال نمائید.

Powered by MiniBB