| پیام |
نویسنده |
ami123
امین جان دستت درنکنه
خیلی تاپیک خوبیه.
آدم تازه می فهمه چی به چیه.
|
alixxx2005
اعضا
|
|
|
تاريخچه اكس:
اكستاسي نخستين بار در سال 1914 توسط شركت داروسازي « مرك » (Merck ) در آلمان ساخته شد و به عنوان داروي ضد اشتها و لاغري به ثبت رسيد اما درآن زمان وارد بازار نشد و استفاده از آن تا اواخر دهه 1970 به تعويق افتاد . در اين زمان اكستاسي به عنوان درمان اختلالات رواني و عاطفي توسط پزشكان و روانپزشكان معرفي شد و در سال 1980 در دسترس متقاضيان قرارگرفت . به ويژه اين دارو جهت استفاده سربازان آلماني در جنگ جهاني اول به كاررفت كه بعدها با شناخته شدن آثار مخرب و خطرات روحي بسيار زياد آن از چرخه مصرف خارجشد . طي اين مدت قربانيان و تلفات زيادي برجاي گذاشت . در اين باره معروف است كه ميگويند: « سربازان آلماني را دوباره قرباني كردند . يك بار وقتي مجبورشان كردند براي فتح دنيا سينههاشان را آماج گلوله كنند و يكبار وقتي براي درمان آسيبهاي رواني جنگ ، آنها را به خوردن داروهاي توهمزا واداشتند داروهايي كه ميتوانست هراس شبهاي جنگ و فريادهاي همسنگرهاي زخمي را از ياد ببرد و در مقابل چنان نشاطي را به بيماران جنگي بدهد كه انگار هرگز گرفتار جنگ و خونريزي نشدهاند .»
به هر حال بعد از مشخص شدن آثارسؤ مصرف قرصهاي اكستاسي توليد و توزيع و مصرف آنها غيرقانوني اعلام شد. سال 1985 دولت آمريكا مصرف اين ماده را ممنوع كرد و در سال 1986 مطالعات انجامشده روي حيوانات آزمايشگاهي آثار مخرب اكستاسي را روي سيستم عصبي نشان داد .
در سالهاي اخير مصرف آن در آمريكا در پارتيهاي شبانه مرسوم به ريو افزايش يافته است و در كشور ما نيز در پديدهاي مشابه به نام اكسپارتي مصرف آن دچار افزايش گشته است .
|
amin123
اعضا
|
Quoting: alixxx2005 آدم تازه می فهمه چی به چیه.
فدات بشم لطف داری
|
amin123
اعضا
|
Quoting: amin123 فدات بشم لطف داری
رسیدن به خیرامین خان
می بینم که ازتاپیک هات بالاخره خاک برداری کردی
معلوم هست تواین مدت کدوم ...بودی!؟
|
alixxx2005
اعضا
|
یونیسف:
تاریخچه سازمان
این سازمان توسط مجمع عمومی ملل متحد در 11 دسامبر سال 1946 تاسیس شد و در ابتدا به عنوان صندوق بین المللی نیاز های ضروری کودکان شناخته شده بود. یونیسف برای انجام تعهداتش سه دوره مختلف را انتخاب کرد :
در سال های بعد از جنگ 1946 تا 1950 با اعلام مرحله اول پروژه اش با عنوان : "احتیاجات ضروری" که در حقیقت عملیاتی سریع برای رساندن غذا، پوشاک و مایحتاج اولیه جهت حفظ سلامت کودکان سراسر دنیا، خصوصاً اروپا بود، کار خود را آغاز کرد.
با هزینه ای حدود 112 میلیون دلار فعالیت های زیر را انجام داد : پخش پوشاک بین 5 میلیون کودک در 12 کشور جهان؛ واکسینه کردن 8 میلیون کودک در برابر مرض سل و فراهم کردن غذای کمکی روزانه برای میلیون ها کودک در اروپا ، که یکی از بزرگترین فعالیت هایش به شمار می رود.
در طول سال های 1951تا 1960یونیسف به فعالیت های قبلی ادامه داد و هم زمان در جهت رسیدن به اهداف بلند مدت نیز برنامه ریزی کرد. برای حفظ سلامت کودکان، سلسله عملیاتی بر علیه بیماری های سل، جذام، مالاریا و بیماری های عفونی انجام داد. قوانینی برای بهداشت محیط وضع کرد و افراد را به شرکت در کلاس های آموزش پرستاری و مراقبت از سلامت کودکان تشویق کرد.
به منظور بالا بردن استاندارد تغذیه کودکان، یونیسف به کشورها کمک کرد تا مواد غذایی دارای پروتئین بالا را با قیمت ارزان پخش کنند.
به منظور تامین رفاه اجتماعی کودکان، کلاس های آموزشی تربیت فرزندان و بهبود وضع خانوادگی را برای مادران تشکیل داد. مراکز نگهداری روزانه از کودکان، مراکز مشاوره خانواده و کانون نوجوانان را تاسیس کرد. برای کارهای فوق مبلغ 150 میلیون دلار هزینه شد.
در سال های 1961 تا 1970 یونیسف سیاتش را با اتخاذ تصمیم کمک به کودکان ملیت های مختلف برای پیشرفت ملت ها، گسترش داد. این بخش از پروژه " اهداف کشوری" نام گرفت. از این مرحله به بعد یونیسف بر طبق نیازهای طبقه بندی شده برای کودکان در هر ملیت اقداماتش را تکمیل کرد.
در این مرحله طبیعتاً یونیسف علاوه بر نیازهای مادی درگیر احتیاجات و مشکلات ذهنی، روانی و شغلی کودکان نیز شد. بنابراین کمک هایی در زمینه آموزش معلمان و اصلاح برنامه های تعلیم و تربیت، اختصاص مبلغی برای آموزش مهارتهای کاربردی و استفاده از تکنولوژی جدید انجام داد. در این دهه هزینه ای بالغ بر 300 میلیون دلار مصرف شد.
به طور خلاصه، پروژه های یونیسف چشم اندازی از آینده یک کودک است، هر کودک فردی است که در آینده باعث بوجود آمدن "تغییرات اقتصادی و اجتماعی" خواهد شد.
در دهه هفتاد، یونیسف اقداماتش را با دولت ها هماهنگ کرده و سعی در بالا بردن کیفیت زندگی کودکان ملت های در حال توسعه داشت و تا سال 1975 سالیانه مبلغ 100 میلیون دلار را برای این هدف تخصیص داد. به علاوه از شرکت های بین المللی و چندملیتی نیز تقاضای حمایت و کمک کرد.
این سازمان با این اعتقاد تاسیس شد که : حمایت و توجه به کودکان اساس پیشرفت بشر است و توجه کافی در سنین کودکی باعث پایه گذاری شخصیت محکمتری برای آینده افراد است؛
و با این هدف که : بر موانعی چون فقر، خشونت، مرض و تبعیض در مسیر زندگی کودکان غلبه کند.
اکنون نیز با تکیه بر اعتبار جهانی اش سعی دارد به اصلاحات و عقاید جدید جامه عمل بپوشاند و با کمک و همیاری، شرایطی فراهم آورد که هر کودک بتواند زندگی اش را به خوبی شروع کند. برای دستیابی به اهداف فوق بیش از 7000 نفر در 157 کشور مختلف مشغول فعالیت هستند.
|
sexnasa2008
اعضا
|
|
|
تاریخچه درخت کریسمس
سنت درخت کریسمس، به آلمان قرن شانزدهم میلادی و زمانی که مسیحیان، درختان تزیین شده را به خانه های خود آوردند، برمیگردد. همچنین در آن زمان عده ای هرمهایی از چوب میساختند و آنرا با شاخه های درختان همیشه سبز و شمع تزیین میکردند.
به تدریج رسم استفاده از درخت کریسمس در بخشهای دیگر اروپا نیز طرفدارانی پیدا کرد. در سال 1841، انگلستان، پرنس آلبرت (Prince Albert)، شوهر ملکه ویکتوریا (Queen Victoria) با آوردن درخت کریسمس به کاخ ویندسور (Windsor) و تزیین آن با شمع، شیرینی، میوه و انواع آب نبات، استفاده از درخت را به چیزی مد روز مبدل کرد.
واضح است که خانواده های ثروتمند انگلیسی به سرعت از این مد پیروی کردند و با ولخرجی تمام به تزیین درخت میپرداختند. در سالهای 1850، این تزیینات شامل عروسک، لوازم خانه مینیاتوری، سازهای کوچک، جواهرات بدلی، شمشیر و تفنگ اسباب بازی، میوه و خوراکی بود.
بسیاری از آمریکاییهای قرن نوزدهم، درخت کریسمس را چیزی غریب میدانستند و اولین درخت کریسمس در آمریکا، مربوط به سال 1830 است که آنهم توسط ساکنان آلمانی پنسیلوانیا به نمایش گذاشته شده بود. این درخت برای جلب کمکهای مردمی برای کلیسای محلی برپا شده بود. در سال 1851، چنین درختی در محوطه خارجی یک کلیسا برپا شد اما وجود آن برای ساکنان این قصبه بسیار توهین آمیز و نوعی بازگشت به بت پرستی به شمار می آمد و آنها خواستار جمع کردن تزیینات شدند.
در حدود سالهای 1890، لوازم تزیینی کریسمس از آلمان وارد میشد و درخت کریسمس به تدریج در ایالات متحده محبوبیت میافت. جالب است که ار.پاییان از درختان کوچکی که حدود 1 تا 1.5 متر طول داشتند استفاده میکردند در حالی که آمریکاییان درختی را میپسندیدند که تا سقف خانه برسد.
در اوایل قرن بیستم، آمریکاییان درختهای کریسمس را بیشتر با لوازم تزیینی دست ساز خودشان تزیین میکردند اما بخشهای آلمانی/آمریکایی همچنان به استفاده از سیب، بلوط، گردو و شیرینیهای کوچک بادامی ادامه میدادند.
کشف برق، به ساخته شدن چراغهای کریسمس انجامید و امکان درخشش را برای درختان به ارمغان آورد. پس از آن دیدن درختان کریسمس در میدان شهرها به یک منظره آشنای این ایام مبدل شد و تمام ساختمانهای مهم-چه شخصی و چه دولتی- با برپا کردن یک درخت، به اسقبال تعطیلات کریسمس میرفتند.
در تزیین درختهای کریسمس اولیه، به جای مجسمه فرشته در نوک درخت، از فیگورهای پریهای کوچک- به نشانه ارواح مهربان- یا زنگوله و شیپر- که برای ترسانیدن ارواح شیطانی به کار میرفت- استفاده میشد.
در لهستان، درخت کریسمس با مجسمه های کوچک فرشته، طاووس و پرندگان دیگر و تعداد بسیار زیادی ستاره، پوشیده میشد. در سوئد، درخت را با تزیینات چوبی که با رنگهای درخشان رنگ آمیزی شده اند و فیگورهای کودک و حیوانات از جنس پوشال و کاه تزیین میکنند. دانمارکیها، از پرچمهای کوچک دانمارک و آویزهایی به شکل زنگوله، ستاره، قلب و دانه برف استفاده میکنند. مسیحیان ژاپنی بادبزنها و فانوسهای کوچک را ترجیح میدهند.
تزیین درخت در اوکراین نیز بسیار جالب است، آنها حتما در تزیین درخت خود از عنکبوت و تار عنکبوت استفاده میکنند و آنرا خوش یمن میدانند، زیرا بنا بر یک افسانه قدیمی، زنی بی چیز که هیچ وسیله ای برای تزیین درخت و شاد کردن فرزندان خود نداشت، با غصه به خواب میرود و هنگام طلوع خورشید متوجه میشود که درخت کریسمس خانه اش با تار عنکبوت پوشیده شده است و این تارها با دمیدن خورشید به رشته های نقره مبدل شده اند
|
sexnasa2008
اعضا
|
تاریخچه پیدایش اخوند در ایران
بر طبق مدارک اولین بار در زمان صفویه سر و کله انگلیسیها در ایران پیدا شد.نام برادران شرلی برای همه اشناست.برادران شرلی در هنگام عزیمت به ایران مترجم در اختیار داشتند که این نشان دهنده انست که دولت انگلیس از سالها قبل کشور ایران مردم ایران و روحیات انها را می شناخته است و با قصد و نیت قبلی پا به کشور ایران گذاشته است.در هنگام عزیمت برادران شرلی به ایران یکی از همراهان انها به اشتباه توسط دولت شاه عباس کشته می شود.شاه عباس از شنیدن این خبر ناراحت می شود و به برادران شرلی می گوید ای کاش به جای این نوکر شما شش ایرانی کشته می شدند ولی هرگز این اتفاق نمی افتاد برادران شرلی به شاه عباس می گویند زیاد خودتان را ناراحت نکنید این نوکری که کشته شده ایرانی بوده شاه عباس از شنیدن این خبر خوشحال!میشود و می گوید خوب حالا عوض اون نوکر شما هر کدام از نوکرهای مرا خواستید بردارید.چند سال قبل از اعزام برادران شرلی به ایران دولت انگلیس یک هندی را در پوشش یک درویش روانه ایران می کند که نام وی مقصود علی بوده است.حدس زده می شود برادران شرلی بر اساس اطلاعات مقصود علی از جامعه ایران به کشور ایران اعزام شده باشند.درویش مقصود علی به زبان فارسی چنان تسلط داشته که حتی شعر فارسی نیز می سروده است.وی اولین ویروس شومی بود که از طرف دولت انگلیس روانه ایران شد و به طوری که در ادامه می بینیم صنعت ملا و اخوند سازی توسط وی در ایران راه انداخته شد.ورود مقصود علی به ایران به سال نهصد و نود هجری گزارش شده است.در این زمان در ایران خانقاه های زیادی وجود داشت و کسی که مجلس خانقاه را می گرداند به مجلس ارا معروف بود.از انجا که مقصود علی شغلش درویشی و مجلس ارایی خانقاهها بود به مجلسی معروف شد واین اقا پدر مجلسی های مشهور می باشد.مقصود علی هندی پس از امدن به ایران ساکن اصفهان می شود و با دختر یک درویش لبنانی جبل املی به نام درویش ملا محمد ازدواج می کند.در سال هزارودو هجری شاه عباس شروع می کند به مبارزه با صوفیان در حالی که پادشاهان صفوی خود در ابتدا از طرفداران صوفیان بودند.ما در کتاب مرتضی راوندی تاریخ اجتماعی ایران جلد سوم صفحه چهارصدوهشتادوسه می خوانیم که در دوران شاه عباس مبارزه با متصوفان برای از بین بردن نفوذ انان به اندازه ای شدید بود که در عرض سی سال تمام مهر علاقه سیصد ساله نسبت به صوفیه جای خود را کینه و انتقام و تعصب کور داد.مقصود علی هندی وقتی با برخورد شدید شاه عباس با صوفیان روبرو می شود از ایران فرار می کند.مقصود علی هندی از خود دو پسر در ایران به جا می گذارد یکی محمد تقی و دیگری محمد صادق که این محمد صادق همان علامه مجلسی اول می باشد.محمد صادق در هنگام فرار پدرش فردی نابالغ بوده اما بعد وقتی بزرگتر می شود به فرقه صوفیان می پیوندد و بدون ترس از شاه عباس به خانقاهها رفت و امد می کرده است.پس از مرگ شاه عباس شاه صفی جای وی را می گیرد.قابل ذکر است که بعدها وقتی علامه مجلسی دوم پسر مجلسی اول دستور کشتن صوفیان را می دهد مردم به او معترض می شوند که پدر تو نیز درویش بود پس چرا با صوفیان چنین برخوردی می کنی وی در جواب می گوید که پدر من یک درویش واقعی نبوده و برای رسوخ در صوفیان و کسب اخبار از انها به لباس درویشی در امده است.در حقیقت علامه مجلسی اول جاسوس شاه عباس بوده است.پس از روی کار امدن شاه صفی سیاست سرکوب دراویش توسط وی ادامه می یابد اما از بخت بد علامه مجلسی اول وی هیچ مدرکی در دست نداشته که ثابت کند واقعا درویش نبوده و وقتی جان خود را در خطر می بیند از ترس جان همانند پدرش به هندوستان می گریزد.این علامه مجلسی اول هم دو پسر داشته یکی عبدالله که وی را همراه با خود به هندوستان می برد و پسر دیگرش به نام عزیزالله را در ایران باقی می گذارد.پس از فرار محمد تقی پسرش عزیزالله در ایران به ثروتی بسیار زیاد دست می یابد که البته منبع و ریشه این ثروت مشخص نیست.یکی از نوادگان عزیزالله الماس گرانبهایی را به حرم علی تقدیم می کند که به خاطر این کار این خاندان به الماسی معروف می شوند که هم اکنون نیز خاندان الماسی در اصفهان یکی از خانواده های پولدار می باشند.بعد از مدتی محمد تقی هندی با یک ماموریت جدید همراه با شخصی به نام سید مراد هندی به عراق فرستاده می شود.این اولین برخورد ما با پیشوند سید در تاریخ است.اولین بار مقصود علی هندی با توجه به داغی بازار صوفیان خود را درویش معرفی می کند اما حال که دراویش بازار خود را از دست داده اند مراد هندی خود را سید معرفی می کند.سید مراد هندی سه پسر داشته است.یکی ابوالمعالی یکی عبدالکریم ویکی هم محمد علی نام داشته است.محمد علی در عراق به شغل طبابت مشغول بوده و به خاطر اطلاعاتی که در زمینه پزشکی داشته به حکیم معروف می شود و هم اکنون تمام کسانی که در عراق فامیل حکیم دارند از نوادگان این محمد علی هستند.محمد تقی هم در عراق دارای ثروت زیادی بوده و فرزند وی به نام محمد باقر در عراق تحصیل می کند.محمد تقی منشی های زیادی داشته است وی به همراه تمام منشی هایش و ابوامعالی و عبداکریم به ایران مهاجرت می کند که مصادف با پادشاهی شاه سلیمان بوده است و با توجه به قدرت مالی فراوانی که در اختیار داشتند مدارس متعددی در ایران به راه می اندازند و طلبه های زیادی را جذب مدارس خود می کنند و انها را اموزش می دهند.ماموریت اقای محمد تقی رواج خرافات تا سرحد افراط در بین مردم ایران بوده است زیرا دولت انگلیس تنها راه را برای سلطه بر ایرانیان ایجاد جدایی بین انها دانسته و البته خوب تشخیص داده بود و تا امروز هم از این تفرقه استفاده می کند.منشی های محمد تقی شروع می کنند به کتاب نوشتن که البته تمام کتابها به نام محمد تقی یا همان علامه مجلسی منتشر می شده است.منشی های محمد تقی به سراسر ایران می رفتند و برای او تبلیغ می کردند..محمد تقی برای تمام کارها و اوقات شیعیان از بدو تولد تا لحظه مرگ دعاهای بخصوصی را ابداع می کند.هر روز هفته یک دعا هر ماه سال یک دعا تمام اداب و کارها یک دعا به نحوی که اگر انسان بخواهد به تمام این دعاها عمل کند از زندگی باز می ماند و تازه یک دهم دعاها را هم نمی تواند بخواند.از نظر علمی محمد تقی پدر گرچه علامه بزرگ است اما از فرزندش محمد باقر در نزد شیعیان کمتر است.محمد تقی دختر داشته که به همسری شخصی به نام محمد صالح خاتون ابادی درمی اورد از این زوج فرزندی به دنیا می اید به نام میر محمد حسین که محمد باقر یعنی همان مجلسی دوم دخترش را می دهد به میر محمد حسین.میر محمد حسین پس از ملاباقر مجلسی می شود ملاباشی شاه سلطان حسین.از ان روز تا کنون بیشتر امامان جمعه فرزند زادگان این میر محمد حسین هستند.میر محمد حسین باعث شکست ایران از افغانها می شود.شاه سلطان حسین یک وزیر با تدبیری به نام فتحعلی خان اعتمادالدوله.که این شخص در حقیقت اداره امور مملکت را بر عهده داشته زیرا شاه سلطان حسین شخصی نادان و خرافاتی بوده است.در شبی امدادهای غیبی(انگلستان)به میر محمد حسین ماموریتی را محول می کند و وی خود را با عجله نزد شاه سلطان حسین می رساند و وی را فریب می دهد که فتحعلی خان اعتمادالدوله قصد کودتا و براندازی حکومت او را دارد و یک سری مدارک جعلی را نیز به سلطان حسین نشان می دهد.سلطان حسین بلافاصله دستور کور کردن وزیر خود را می دهد و خود این میر محمد حسین دستور شاه را اجرا می کند و وزیر بالیاقت شاه نالایق را کور می کند.روز بعد سلطان حسین متوجه اشتباه خود می شود اما دیگر کار از کار گذشته بوده است.دختر محمد باقر مجلسی با شخصی به نام محمد اکمل ازدواج می کند که فرزند انها وحید بهبهانی نامیده می شود که این وجید بهبهانی ابداع کننده اجتهاد و تقلید در شیعه می باشد.دختر دیگر محمد تقی با شخصی از سادات ازدواج می کند که فرزند انها طباطبایی نامیده شد و نسل طباطبایی ها از انجا نشات گرفته است.یعنی خانواده های طباطبایی حکیم مجلسی بروجردی بحرالعلوم امام جمعه امامی الماسی و خیلی دیگر از خانواده های مذهبی همه از این جا ریشه گرفته اند.
انچه خواندید گوشه ای از تحقیقات اقای مهدی شمشیری در رابطه با پیدایش اخوند در ایران بود من سعی کردم جان مطلب را در این جا بیاورم.القابی مانند ایت الله و پوشش امروزی اخوندها از زمان قاجاریه شروع شده است.
|
sexnasa2008
اعضا
|
تاريخچه ی عدد صفر
کی از معمول ترين سوال هايی که مطرح ميشود اين است که: چه کسی صفر را کشف کرد ؟ البته برای جواب دادن به اين سوال به دنبال اين نيستيم که بگوييم شخص خاصی صفر را ابداع کرد و ديگران از آن زمان به بعد از آن استفاده ميکردند.
اولين نکته شايان ذکر در مورد عدد صفر اين است که اين عدد دو کاربرد دارد که هر دو بسيار مهم تلقی می شود. يکی از کاربرد های عدد صفر اين است که به عنوان نشانه ای برای جای خالی در دستگاه اعداد (جدول ارزش مکانی اعداد) به کار می رود. بنابر اين در عددی مانند ۲۱۰۶ عدد صفر استفاده شده تا جايگاه اعداد در جدول مشخص شود که به طور قطع اين عدد با عدد ۲۱۶ کاملا متفاوت است. دومين کاربرد صفر اين است که خودش به عنوان عدد به کار می رود که ما به شکل عدد صفر از آن استفاده می کنيم. هيچکدام از اين کاربرد ها تاريخچه پيدايش واضحی ندارند. در دوره اوليه تاريخ کاربرد اعداد بيشتر به طور واقعی بوده تا عصر حاضر که اعداد مفهوم انتزاعی دارند. به طور مثال مردم دوران باستان اعداد را برای شمارش تعداد اسبان، ...به کار می بردند و در اين گونه مسايل هيچگاه به مساله ای برخورد نمی کردند که جواب آن صفر يا اعداد منفی باشد. بابلی ها تا مدتها در جدول ارزش مکانی هيچ نمادی را برای جای خالی در جدول به کار نمی بردند. می توان گفت از اولين نمادی که آنها برای نشان دادن جای خالی استفاده کردند گيومه (") مثلا عدد ۶"۲۱ نمايش دهنده ۲۱۰۶ بود. البته بايد در نظر داشت که از علائم ديگری نيز برای نشان دادن جای خالی استفاده می شد وليکن هيچگاه اين علائم به عنوان آخرين رقم آورده نمی شدند بلکه هميشه بين دو عدد قرار می گرفتند. به طور مثال عدد "۲۱۶ را با اين گونه علامت گذاری نداريم. به اين ترتيب به اين مطلب پی می بريم که کاربرد اوليه عدد صفر برای نشان دادن جای خالی اصلا به عنوان يک عدد نبوده است. البته يونانيان هم خود را از اولين کسانی می دانند که در جای خالی از صفر استفاده می کردند. اما يونانيان دستگاه اعداد (جدول ارزش مکانی اعداد) مثل بابليان نداشتند. اساسا دستاورد های يونانيان در زمينه رياضی بر مبنای هندسه بوده و به عبارت ديگر نيازی نبوده است که رياضيدانان يونانی از اعداد نام ببرند؛ زيرا آنها اعداد را به عنوان طول خط مورد استفاده قرار ميدادند. البته بعضی از رياضيدانان يونانی ثبت اطلاعات نجومی را بر عهده داشتند. در اين قسمت به اولين کاربرد علامتی اشاره می کنيم که امروزه آن را به اين دليل که ستاره شناسان يونانی برای اولين بار علامت 0 را برای آن اتخاذ کردند، عدد صفر می ناميم. تعداد معدودی از ستاره شناسان اين علامت را به کار بردند و قبل از اين که سر انجام عدد صفر جای خود را به دست آورد، ديگر مورد استفاده قرار نگرفت و سپس در رياضيات هند ظاهر شد. هنديان کسانی بودند که پيشرفت چشمگيری از اعداد و جدول ارزش مکانی اعداد ايجاد کردند. هنديان نيز از صفر برای نشان دادن جای خالی در جدول استفاده می کردند.
اکنون اولين حضور صفر را به عنوان يک عدد مورد بررسی قرار می دهيم: اولين نکته ای که می توان به آن اشاره کرد اين است که صفر به هيچ وجه نشان دهنده يک عدد به طور معمول نمی باشد. از زمان های پيش اعداد به مجموعه ای از اشياء نسبت داده می شدند و در حقيقت با گذشت زمان مفهوم صفر و اعداد منفی که از ويژگی های مجموعه اشياء نتيجه نمی شدند، ممکن شد. هنگامی که فردی تلاش می کند تا صفر و اعداد منفی را به عنوان عدد در نظر بگيرد با اين مشکل مواجه می شود که اين عدد چگونه در عمليات محاسباتی جمع، تفريق، ضرب و تقسيم عمل ميکند. رياضيدانان هندی سعی بر آن داشتند تا به اين سوالات پاسخ دهند و در اين زمينه نيز تا حدودی موفق بوده اند.
اين نکته نيز قابل ذکر است که تمدن ماياها که در آمريکای مرکزی زندگی می کردند نيز از دستگاه اعداد استفاده می کردند و برای نشان دادن جای خالی صفر را به کار می بردند.
بعد ها نظريات رياضيدانان هندی علاوه بر غرب، به رياضيدانان اسلامی و عربی نيز انتقال يافت. فيوناچی، مهم ترين رابط بين دستگاه اعداد هندی و عربی و رياضيات اروپا می باشد.
|
sexnasa2008
اعضا
|