| پیام |
نویسنده |
به نظرم بد نيست يه تاپيك اينجا بزنيم و تاريخچه هر چيزي رو براي اطلاع عموم عنوان كنيم. اميدوارم همه همكاري كنن تا بفهميم تاريخچه هر چيز يا هر كس يا ... چي به چي بوده؟
|
amin123
اعضا
|
|
|
از وطن عزيزمون شروع كنيم و از پرچم مقدسش كه سابقه باستاني و تاريخچه غرور آفرينش بايد هميشه جز افتخارات ما باشه
شير خورشيد و پرچم ايران
نخستين اشاره در تاريخ اساطير ايران به وجود پرچم، به قيام کاوه آهنگر عليه ظلم و ستم آژي دهاک(ضحاک) بر ميگردد. در آن هنگام کاوه براي آن که مردم را عليه ضحاک بشوراند، پيش بند چرمي خود را بر سر چوبي کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانرواي خونخوار را در هم کوبيد و فريدون را بر تخت شاهي نشانيد.فريدون نيز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پيش بند کاوه را با ديباهاي زرد و سرخ و بنفش آراستند و دُر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهي خواند و بدين سان " درفش کاويان " پديد آمد. نخستين رنگهاي پرچم ايران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه اي ويژه بر روي آن وجود داشته باشد. درفش کاويان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاريخ تا پيش از حمله اعراب به ايران، بويژه در زمان ساسانيان و هخامنشيان پرچم ملي و نظامي ايران را درفش کاويان مي گفتند، هر چند اين درفش کاوياني اساطيري نبوده است. محمدبن جرير طبري در کتاب تاريخ خود به نام الامم و الملوک مينويسد: درفش کاويان از پوست پلنگ درست شده، به درازاي دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بين نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتي متر به حساب آوريم، تقريباٌ پنج متر عرض و هفت متر طول ميشود. ابولحسن مسعودي در مروج اهب نيز به همين موضوع اشاره ميکند. به روايت اکثر کتب تاريخي، درفش کاويان زمان ساسانيان از پوست شير يا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوري بر روي آن باشد. هر پادشاهي که به قدرت مي رسيد تعدادي جواهر بر آن مي افزود. به هنگام حملهٌ اعراب به ايران، در جنگي که در اطراف شهر نهاوند در گرفت درفش کاويان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور " بهارستان " نزد عمربن خطاب خليفه مسلمانان، بردند وي از بسياري گوهرها، دُرها و جواهراتي که به درفش آويخته شده بود دچار شگفتي شد و به نوشته فضل الله حسيني قزويني در کتاب المعجم مينويسد: " امير المومنين سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانيدند "
با فتح ايران به دست اعراب - مسلمان، ايرانيان تا دويست سال هيچ درفش يا پرچمي نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملي ايران زمين، يعني ابومسلم خراساني و بابک خرم دين داراي پرچم بودند. ابومسلم پرچمي يکسره سياه رنگ داشت و بابک سرخ رنگ به همين روي بود که طرفداران اين دو را سياه جامگان و سرخ جامگان مي خواندند. از آنجائي که علماي اسلام تصويرپردازي و نگارگري را حرام ميدانستند تا سالهاي مديد هيچ نقش و نگاري از جانداران بر روي درفش ها تصوير نمي شد
نخستين تصوير بر روي پرچم ايران
در سال 355 خورشيدي 976 ميلادي که غزنويان، با شکست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يک ماه را بر روي پرچم خود که رنگ زمينه آن يکسره سياه بود زردوزي کنند. سپس در سال 410 خورشيدي ( 1031 ميلادي ) سلطان مسعود غزنوي به انگيزه دلبستگي به شکار شير دستور داد نقش و نگار يک شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد تا انقلاب ايران در سال 1979 ميلادي
افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير
در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سکه هائي زده شد که بر روي آن نقش خورشيد بر پشت آمده بود، رسمي که به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت گرديد. در مورد علت استفاده از خورشيد دو ديدگاه وجود دارد، يکي اينکه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد ( اسد ) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير ( برج اسد ) با ميانهٌ تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاًثير آئين مهرپرستي و ميترائيسم در ايران دلالت دارد و حکايت از آن دارد که به دليل تقدس خورشيد در اين آئين، ايرانيان کهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سکه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد
پرچم در دوران صفويان
در ميان شاهان سلسله صفويان که حدود 230 سال بر ايران حاکم بودند تنها شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز رنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز چون خود زادهً ماه فروردين ( برج حمل ) بود دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند ( نماد برج حمل ) را هم بر روي پرچمها و هم بر سکه ها ترسيم کنند. پرچم ايران در بقيهً دوران حاکميت صفويان سبز رنگ بود و شير و خورشيد را بر روي آن زردوزي مي کردند. البته موقعيت و طرز قرارگرفتن شير در همهً اين پرچمها يکسان نبوده، شير گه نشسته بوده، گاه نيمرخ و گاه رو به سوي بيننده. در بعضي موارد هم خورشيد از شير جدا بوده و گاه چسبيده به آن. به استناد سياحت نامهً ژان شاردن جهانگرد فرانسوي استفاده او بيرق هاي نوک تيز و باريک که بر روي آن آيه اي از قرآن و تصوير شمشير دوسر علي يا شير خورشيد بوده، در دوران صفويان رسم بوده است. به نظر مي آيد که پرچم ايران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده نه چهارگوش
پرچم در عهد نادرشاه افشار
نادر که مردي خود ساخته بود توانست با کوششي عظيم ايران را از حکومت ملوک الطوايفي رها ساخته، بار ديگر يکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوي جنوب تا دهلي، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چين پيش روي کرد. در همين دوره بود که تغييراتي در خور در پرچم ملي و نظامي ايران بوجود آمد. درفش شاهي يا بيرق سلطنتي در دوران نادرشاه از ابريشم سرخ و زرد ساخته مي شد و بر روي آن تصوير شير و خورشيد هم وجود داشت اما درفش ملي ايرانيان در اين زمان سه رنگ سبز و سفيد و سرخ با شيري در حالت نيمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشيدي نيمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دايره خورشيد نوشته بود: " المک الله " سپاهيان نادر در تصويري که از جنگ وي با محمد گورکاني، پادشاه هند، کشيده شده، بيرقي سه گوش با رنگ سفيد در دست دارند که در گوشهً بالائي آن نواري سبز رنگ و در قسمت پائيتي آن نواري سرخ دوخته شده است. شيري با دم برافراشته به صورت نيمرخ در حال راه رفتن است و درون دايره خورشيد آن بازهم " المک الله " آمده است. بر اين اساس ميتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلي ايران است. زيرا در اين زمان بود که براي نخستين بار اين سه رنگ بر روي پرچم هاي نظامي و ملي آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.
دوره قاجارها، پرچم چهار گوشه
در دوران آغامحمدخان قاجار، سر سلسلهً قاجاريان، چند تغيير اساسي در شکل و رنگ پرچم داده شد، يکي اين که شکل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين که آغامحمدخان به دليل دشمني که با نادر داشت سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود که در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت با اين تفاوت بارز که براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود. در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يکي پرچمي يکسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت که پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتي آور اين که شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي که در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود که استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيک و سياسي مرسوم شد. در تصويري که يک نقاش روس از ورود سفير ايران " ابوالحسن خان شيرازي " به دربار تزار روس کشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حرکت است. سالها بعد، اميرکبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانهً دورهً فتحعلي شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار ( جانشين فتحعلي شاه ) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد. در اين دوره هم دو درفش يا پرچم به کار مي رفته است که بر روي يکي شمشير دو سر حضرت علي و بر ديگري شير و خورشيد قرار داشت که پرچم اول درفش شاهي و دومي درفش ملي و نظامي بود.
اميرکبير و پرچم ايران
ميرزا تقي خان اميرکبير، بزرگمرد تاريخ ايران، دلبستگي ويژه اي به نادرشاه داشت و به همين سبب بود که پيوسته به ناصرالدين شاه توصيه مي کرد شرح زندگي نادر را بخواند. اميرکبير همان رنگ هاي پرچم نادر را پذيرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطيل باشد ( بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه ) و سراسر زمينهً پرچم سفيد، با يک نوار سبز به عرض تقريبي 10 سانتي متر در گوشه بالائي و نواري سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پائين پرچم دوخته شود و نشان شير و خورشيد و شمشير در ميانه پرچم قرار گيرد، بدون آنکه تاجي بر بالاي خورشيد گذاشته شود. بدين ترتيب پرچم ايران تقريباٌ به شکل و فرم پرچم امروزي ايران درآمد.
با پيروزي جنبش مشروطه خواهي در ايران و گردن نهادن مظفرالدين شاه به تشکيل مجلس، نمايندگان مردم در مجلس هاي اول و دوم به کار تدوين قانون اساسي و متمم آن مي پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسي آمده بود: " الوان رسمي بيرق ايران، سبز و سفيد و سرخ و علامت شير و خورشيد است"، کاملا مشخص است که نمايندگان در تصويب اين اصل شتابزده بوده اند. زيرا اشاره اي به ترتيب قرار گرفتن رنگها، افقي يا عمودي بودن آنها، و اين که شير و خورشيد بر کدام يک از رنگها قرار گيرد به ميان نيامده بود. همچنين دربارهً وجود يا عدم وجود شمشير يا جهت روي شير ذکري نشده بود. به نظر مي رسد بخشي از عجلهً نمايندگان به دليل وجود شماري روحاني در مجلس بوده که استفاده از تصوير را حرام مي دانستند. نمايندگان نوانديش در توجيه رنگهاي به کار رفته در پرچم به استدلالات ديني متوسل شدند، بدين ترتيب که مي گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پيامبر اسلام و رنگ اين دين است، بنابراين پيشنهاد مي شود رنگ سبز در بالاي پرچم ملي ايران قرار گيرد. در مورد رنگ سفيد نيز به اين حقيقت تاريخي استناد شد که رنگ سفيد رنگ مورد علاقهً زرتشتيان است، اقليت ديني که هزاران سال در ايران به صلح و صفا زندگي کرده اند و اين که سفيد نماد صلح، آشتي و پاکدامني است و لازم است در زير رنگ سبز قرار گيرد. در مورد رنگ سرخ نيز با اشاره به ارزش خون شهيد در اسلام، بويژه امام حسين و جان باختگان انقلاب مشروطيت به ضرورت پاسداشت خون شهيدان اشاره گرديد. وقتي نمايندگان روحاني با اين استدلالات مجباب شده بودند و زمينه مساعد شده بود، نوانديشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شير و خورشيد کشاندند و اين موضوع را اين گونه توجيه کردند که انقلاب مشروطيت در مرداد (سال 1285 هجري شمسي 1906 ميلادي) به پيروزي رسيد يعني در برج اسد(شير). از سوي ديگر چون اکثر ايرانيان مسلمان شيعه و پيرو علي هستند و اسدالله از القاب حضرت علي است، بنابراين شير هم نشانهً مرداد است و هم نشانهً امام اول شيعيان در مورد خورشيد نيز چون انقلاب مشروطه در ميانهً ماه مرداد به پيروزي رسيد و خورشيد در اين ايام در اوج نيرومندي و گرماي خود است پيشنهاد مي کنيم خورشيد را نيز بر پشت شير سوار کنيم که اين شير و خورشيد هم نشانهً علي باشد هم نشانهً ماه مرداد و هم نشانهً چهاردهم مرداد يعني روز پيروزي مشروطه خواهان و البته وقتي شير را نشانهً پيشواي امام اول بدانيم لازم است شمشير ذوالفقار را نيز بدستش بدهيم. بدين ترتيب براي اولين بار پرچم ملي ايران به طور رسمي در قانون اساسي به عنوان نماد استقلال و حاکميت ملي مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزير وقت به پيشنهاد هياًتي از نمايندگان وزارت خانه هاي خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طي بخش نامه اي ابعاد و جزئيات ديگر پرچم را مشخص کرد. بخش نامه ديگري در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر شد و طي آن مقرر گرديد طول پرچم اندکي بيش از يک برابر و نيم عرضش باشد .
پرچم بعد از انقلاب
در اصل هجدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران مصوب سال 1358 (1979 ميلادي) در مورد پرچم گفته شده است که پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشکيل مي شود و نشانه جمهوري اسلامي در وسط آن قرار دارد.
|
amin123
اعضا
|
hta
Quoting: amin123 از وطن عزيزمون شروع كنيم و از پرچم مقدسش كه سابقه باستاني و تاريخچه غرور آفرينش بايد هميشه جز افتخارات ما باشه
حتا بچه زرنگ تا من آمدم شروع كنم تو صفحه اول رو مال خود كردي
دست درد نكنه
|
amin123
اعضا
|
Quoting: amin123 حتا بچه زرنگ تا من آمدم شروع كنم تو صفحه اول رو مال خود كردي
|
hta
مدیر
|
hta
گفتم اميدوارم همكاري كنيد ولي توقع نداشتم از خودم زودتر همكاري رو شروع كني. انشاا... ادامه داشته باشه
|
amin123
اعضا
|
|
|
صليب شکسته!!!
طرحي که ما امروزه آن را با نام صليب شکسته مي شناسيم يک نماد مذهبي قديمي و تقريبا جهاني است. اين نماد تقريبا در تمامي قاره ها مشاهده شده و ازگذشته بسيار دور در فرهنگ انسان هاي اعصار مختلف حضور داشته است. گاهي در ميان مردمان غيرسلتي انگلستان (پيکت ها) به نشانه سفرهاي خورشيد بر روي صخره ها حک شده است. گاهي تزيين بخش کوزه هاي سفالي يونان باستان بوده و گاهي روي سلاح هاي جنگي مردم اسکانديناوي ديده شده است و حتي بيش از هفت هزار سال قبل، در منطقه اي که امروزه آن را فرانسه مي شناسيم اين نشان روي ديوار غارها کنده شده. صليب شکسته مشخص کننده آغاز بسياري از متون مقدس بودايي است و معمولا در مجسمه سازي شرقي، نمادي از جاي پاي بودا محسوب مي شود. در دين جين، صليب شکسته مشخص کننده تيرتانکارا سوپارسوا (Tirthankara Suparsva) هفتمين جينا (مقدس) است. براي بوميان آمريکا، اين نماد نشان دهنده خورشيد، چهار جهت و چهار فصل است.
صليب شکسته، يک صليب خورشيدي است با شاخه هايي که نود درجه به راست خم شده اند که اين خم شدگي نشانه چرخش و دوران است. قرن ها پيش از آنکه اين علامت توسط حرب نازي و هيتلر در آلمان استفاده شود، نمادي مقدس در اديان هندو، جين و بوديسم بوده است و در اديان الحادي اسکانديناوي، باسک، بالتيک و سلتيک نيز رواج داشته است و بارها و بارها در تروا، مصر، چين، کره و ژاپن باستان نيز مشاهده شده است.
نام اين نماد (Swastika) از زبان سانسکريت مشتق شده است. عبارت Su به معناي "خوب" و عبارت Vasti به معناي "وجود" است و ترکيب آن ها را مي توان چيزي شبيه به "خوش زيستي، رفاه، سلامتي" ترجمه کرد. به همين دليل در هند اين نماد به عنوان طلسم باروري و شانس استفاده مي شود. حتي در اوايل قرن حاضر نيز اين نماد به عنوان نماد شانس در کارت هاي پستي استفاده شده و حتي در جنگ جهاني اول صليب شکسته نشانه روي دوش لشکر چهل و پنجم آمريکا بوده است.
صليب شکسته پيچيده به راست در هند نماد خورشيد و انرژي مثبت نيز هست و معمولا در ارتباط با خداي گانش (Ganesh، خداي موفقيت و ثروت) قرار مي گيرد و حتي در نقاشي ها، اين خدا نشسته بر گل نيلوفري نشان داده مي شود که روي يک صليب شکسته قرار دارد. اين نماد نشان دهنده سيرتکاملي جهان و در عين حال مرتبط با خورشيد و خداي خورشيد (سوريا) است. هر بازوي صليب شکسته به يک جهت اشاره مي کند و به همين دليل نشاني از استواري و پايداري است و به همين دليل بر ديوار معابد نقاشي مي شود، در مراسم عروسي حضور پيدا مي کند و بر روي هدايا قرار مي گيرد. بعضي هندوها، معکوس اين نماد (يعني صليب شکسته با پيچش به سمت چپ که گاهي Sauwastika ناميده مي شود) را نشانه نيروهاي مخالف و حمايت کننده از تاريکي و نمادي از خداي کالي مي دانند. ترکيب اين دو صليب در کنار يکديگر براي شرقي ها نشان دهنده نماد يين و يانگ در تائوئيسم خواهد بود. همچنين صليب شکسته در نمادهاي مرتبط با خانواده هاي فئودال اروپايي بسيار به کار رفته است.
صليب شکسته در هنر و متون بودايي با عنوان مانجي (Manji) استفاده شده است و نشان دهنده دارما (دکترين بودا درباره نظم جهاني) و توازن نيروهاي متضاد است. هنگامي که به چپ پيچيده باشد به آن اومته مانجي (Omote Manji) يا مانجي پيشين مي گويند که نماياننده عشق و رحمت است. هنگامي که به راست پيچيده باشد، اورا اوموجه (Ura Omoje يا اوموجه معکوس) نام مي گيرد و نمايشگر قدرت و هوش هستند. مانجي متعادل معمولا در آغاز و پايان متون بودايي گذاشته مي شوند. اين نماد گاهي بر سينه مجسمه هاي بودا ديده مي شود اما بايد توجه کرد که پس از جنگ جهاني دوم، بسياري از بودايي ها براي جدا نگاه داشتن خود از ايدئولوژي نازيسم، سمت شکستگي صليب را تغيير داده اند و شکستگي را به سمت چپ تصوير کرده اند. اين نماد اين روزها روي غذاهاي ژاپني و چيني ديده مي شود که نشان دهنده گياهي بودن مطلق آنان است تا نشان دهد که مصرف آن براي بودايي هاي راست ايمان ايرادي ندارد. همچنين چيني ها و ژاپني هاي بودايي براي پيشگيري از شرور، اين نماد را بر يقه پيراهن کودکان نقش مي کنند. البته بايد توجه کرد که صليب شکسته با شکستگي به سمت چپ، در داخل هند بسيار کم ديده مي شود چرا که همانگونه که ذکر شد، نمادي از نيروهاي تاريکي و شر است.
در دين جين، صليب شکسته تنها نماد مقدس است و يکي از 24 نشانه مبارک به حساب مي آيد. اين نماد نشان دهنده هفتمين آرهات عصر حاضر است. اين نماد بايد در تمامي کتاب ها و معابد جين حضور داشته باشد و جشن ها معمولا با ايجاد اين نماد توسط برنج در محراب ها شروع مي شود و خاتمه مي يابد.
در اروپاي پيش از مسيحيت که اديان الحادي در آن حکمفرما بودند، صليب شکسته يک نماد خورشيدي محسوب مي شد اما در بسياري از موارد ديگر، کاربرد آن آنقدر قديمي است که نمي توان درباره مفهوم آن اظهار نظر قطعي کرد. در مناطق بالتيک صليب شکسته گاهي "صليب رعد" خوانده شده و با خداي رعد پرکونز (Perkons) مرتبط دانسته شده است.
اين نماد در منطقه تروا نيز مشاهده شده و به گمان مورخين، نمادي از مهاجرت مردم آريايي بوده است و به همين دليل نيز به عنوان نماد نژادپرستان آلماني انتخاب شده است.
http://en.wikipedia.org/wiki/Swastika
|
hta
مدیر
|
amin123
|
hta
مدیر
|
hta
هومن جان اصلا لازم نبود زحمت بكشي اتفاقا خيلي جالب بود و خنده دار من خودم دفعه اول كه صفحه باز شد فكر كردم اشتباه پست رو تو يه تاپيك ديگه زدم ولي وقتي دقت كردم ديدم نه بابا كليد رو درست انداختم خونه مال خودمونه ولي مهمون زودتر نشسته پا سفره: به هر حال ممنون
|
amin123
اعضا
|
amin123
راجبه پرچم خيلي دقيق نوشتي منم اينارو شنيدم ولي از زبون يه شخص خاص حالا تو بگو از كجا نوشتي اينارو
|
zongeleh
اعضا
|
|
|
Quoting: amin123 که پرچم جمهوري اسلامي از سه رنگ سبز، سفيد و سرخ تشکيل مي شود و نشانه جمهوري اسلامي در وسط آن قرار دارد.
راجبه نشانه هم چيزي ميدوني يا من برات بگم ميخواي برات تو ايديت ميزارم تو درست راستيش كن بزار اينجا خوبه
|
zongeleh
اعضا
|