Location via proxy:   [ UP ]
[Manage cookies]    No cookies    No scripts    No ads    No referrer    Show this form
"/>
صفحه اصلی | صفحه اصلی انجمن | عکس سکسی ایرانی | داستانهاي سکسي
فیلم سکسي | سکسولوژي | خنده بازار | داستانهاي سکسي(English)
:سايت های سکسی جديد و ديدنی ، موزيک ، چت ، دانلود ، فيلم ، دوست يابی
 | انجمن ها | پاسخ | وضعیت | ثبت نام | جستجو | راهنما | قوانین | آخرین ارسالها |
انجمن آویزون / خاطرات سکسی / كون دادن تو جزيره
<< . 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . >>
پیام نویسنده
14 May 2007 04:16 - #


Quoting: pady
na inke shoma kheili khoshbakhtin

ای بابا پدی جون ما رو هم این دخترها بدبخت کردن!!!!!!!
شوخی کردم ! اصلا هر دوتامون همدیگرو بدبخت کردیم !

REZAKARIMI_2007
اعضا
14 May 2007 04:25 - #


sara_asal2
سارا !!!!!!!! جان حال عمانی چطوره؟!؟!؟
حسین رفعتی چیکار میکنه؟!؟!؟
عزیز جات خالی بود ما چه شبهایی تو غار زیر میرممد با دخترهای باحال جزیره داشتیم.
واقعا چه بهشتی بود جزیره ! الحمدالله هر کی رو راه نمیدادند و جمع خیلی خودمونی بود
تا تو جزیره هستی استفاده کن که بعدا از فرصت های از دست رفته با حسرت یاد میکنی !
از ما گفتن بود. سلام من رو به برو بچ جدید برسون

REZAKARIMI_2007
اعضا
14 May 2007 10:20 - #


sara jan ghashang minevisi manam ye dokhtaram vali rastesh nemitoonam ziad oon lahzeharo dark konam alan man 18 salame va taghriban too seniam ke in etefagha barat oftade
etefaghan ye dooste khailiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii sexyam daram vali rastesh tahala yek baram be cheshe digei nigash nakardam
nemidoonam shayad moshkel az mane
dar har soorat ghashang minevisi age yekam toolani tar post bezary behtar mishe
mamnoon az tavajohet

love_4_never
اعضا
14 May 2007 13:42 - #


سارا !!!!!!!! جان حال عمانی چطوره
دوست گلم REZAKARIMI_2007 از اينا كه گفتي غار نزديك مير محمد با اون دختراش همه خوبن . هنوزم مجوز ورودو خروج مي خوان سخت تر هم شده در ضمن يه پاركه جديد زيره نود خوابه فلات قاره باز شده اسمش هفت شيره جات خالي

sara_asal2
اعضا
14 May 2007 13:46 - #


عزيزم
LOVE_4_NEVER
از اينكه به خاطراتم توجه ميكني متشكرم ا
اميدوارم اگه دلت ميخواد با دوست راحت تر باشي هرچه زودتر برات اتفاق بيفته

sara_asal2
اعضا
14 May 2007 14:29 - #


داستانت عالي هستش ..... فقط زياد بين قسمت هاش فاصله ننداز تا مزه اش نپره

Freedom
اعضا
14 May 2007 19:34 - #


مارو گذاشتی تو خماری خانم خانما

davoodkhan
اعضا
14 May 2007 23:08 - #


اولين بار بود طعم لب دادن و لب گرفتن رو مي چشيدم قبل از اين هر چي بود فقط از رويه كنجكاوي بودو بس اونم فقط با اطرافيان.
بلد نبودم فقط دهنمو باز نگه داشته بودم اون بود كه محكم لبامو ميك ميزد زبونشو كرده بود تو دهنم اروم اروم با نوكه زبونش به سر زبونم مي زد منم كارشو تقليد ميكردم ولي لذت چنداني نمي بردم بيشتر از اينكه به بدنش چسبيده بودم و برجستگي سينه هاي كوچولوشو از روي مانتو احساس ميكردم داشتم تحريك ميشدم انگار داشت داخله كاسه رو ليس ميزد زبونشو كرده بود جلوي دندونام و لبم ميچرخوند اولش چشامامو بستم ولي بعد براي اينكه ببينم داره چي كار ميكنه بازشون كرده بودم به من فرصت نميداد بتونم كاري بكنم داشتم تو بغلش له ميشدم مثل يه مرد زور داشت هر كاري ميكردم يه كم شل كنه تا منم بتونم حركت كنم فايده نداشت بدجوري گير كرده بودم تو اين حال بودم كه احساس كردم داره دستشو از لاي درز جلو مانتو رد ميكنه به طرف پايين بدنم خوشم اومده بود داشت برام كارش جذاب ميشد ميدونستم با اين كارش تحريك ميشم هنوز دستش به پوست بدنم نخورده بود كه احساس كردم دارم از تو خيس ميشم.
(اين نقطه ضعف منه نمي دونم چرا انقدر زودو زياد خودمو با ترشح واژنم خيس ميكنم)
دستش رسيد به لبه تاپ تنم و پاينن تر از نافم كه لخت بود زير مانتو از حركت انگشتاش روي بدنم
تنم مور مور مي شد دلم ميخواست اه بكشم و بي اختيار داشت بدنم شل مي شد وقتي كف دستشو رو ي شكمم حس كردم زبون و لبشو از لبم جدا كرد يه دستشو گذاشت كنار پهلوم و باچشمايي كه منو به خودش جذب كرده بود الانم بيشتر از هميشه خمار بودو سرخي خاصي پيدا كرده بود بهم به حالتي نگاه كرد كه انگار داره ازم اجازه ميگيره .
معنيش برام مفهوم نبود ولي حركت دستش به سمت پايين همه چيو برام روشن كرد با اينكه از خدام بود دستشو ببره تو شلوارم اما چون پاك نبودم با يه حالتي خودمو عقب كشيدم معذب بودم انطوري اين كارو بكنه مي ترسيدم زده بشه .
خودمو يه كم جم كردمو عقب كشيدم انگار فهميد گفت چرا نه؟
گفتم اخه نميشه نميتونم من الان ...........نزاشت حرفم تموم بشه گفت نه يعني چي من همينو ميخوام من اينجوري دوست دارم تونميدوني من از ديروز تا حالا با حالتت چقدر با خودم ور رفتمو حال كردم بزار ديگه......
چشمام گرد شده بود نميفهميدم چي داره ميگه انگار اشتباه منظور منو فهميده بود فكر كردم هنوز نميدونه من پريودم. بهش گفتم انگار يادت رفته من پريودم ؟
در جوابم گفت ( خوب جملش هميشه تو ذهنمه اون نازه خونيتو ميخوام ميخوام دستش بزنم ميخوام برات بليسمش)
ديگه واقا داشت رو سرم شاخ در ميومد .

sara_asal2
اعضا
14 May 2007 23:15 - #


sara_asal2

خیلی عالی بودش سارا جوون

بازم ادامه بده منتظر هستیم

بیشتر تایپ کن و بعد بذار عزیز


shahbaz_king_star
اعضا
15 May 2007 08:38 - #


تا میاییم بریم تو حال نصفه کاره ولش میکنی قربونت برم بیشتر بنویس

sadeghhot
اعضا
<< . 1 . 2 . 3 . 4 . 5 . 6 . 7 . 8 . >>
جواب شما
         

» نام  » رمز عبور 
برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.

Powered by MiniBB