| پیام |
نویسنده |
Quoting: minajan از هر سه تاش
اووووککی، یه دونه از همون جوون ها به شدت عاشق و شیفته شما بشه، تا ببینیم شما چه جوری برخورد میکنید. ببینیم در راستای همراهی با شیخ به عشق آتشین اون جوون پاسخ مثبت میدید یا نه
|
sholoogh
اعضا
|
|
|
minajan
Quoting: minajan تو یا پاچه می خوای یا ممه
Quoting: minajan
اصلا حالت خوب نیست
دقیقا
Quoting: minajan باید زود تر یه فکری برات بکنیم
ایول ایول من منتظرم
|
bivezan_mikham
اعضا
|
6 Jun 2007 12:39 - # | ویرایش بوسیله: minajan
Quoting: sholoogh اووووککی، یه دونه از همون جوون ها به شدت عاشق و شیفته شما بشه، تا ببینیم شما چه جوری برخورد میکنید. ببینیم در راستای همراهی با شیخ به عشق آتشین اون جوون پاسخ مثبت میدید یا نه
والله دیگه از اون جوونها پیدا نمی شه
مامانم میگفت آخریش بابات بود
دیگه نسلشون منقرض شده
|
minajan
اعضا
|
man hanoz hastam ((naslesh mongharez nashode)) vali bezodi khahad shood!!!!!
dokhtara dige liaghate ashegh shodan ro nadaran ((albate be gheyraz 5% ))baraye hamin to in kore khaki ya jaye mast ya ona
|
spehr
اعضا
|
Quoting: "minajan" والله دیگه از اون جوونها پیدا نمی شه
مامانم میگفت آخریش بابات بود
دیگه نسلشون منقرض شده
داستان ها رو خوندم. مشتاقم که داستانهای بعدی رو بنویسی. راستی شرمنده اخلاق ادبی من این شیوانا رو نمی شناسم میشه بگی کی بوده؟ ( دیگه بی سواتیه و هزار دردسر )
|
pilapila
اعضا
|
|
|
البت عارف بودایی رو گفتی ولی برام جالبه که این مطالب رو از چه منبعی داری می نویسی
|
pilapila
اعضا
|
Quoting: pilapila برام جالبه که این مطالب رو از چه منبعی داری می نویسی
این از اسراره
|
minajan
اعضا
|
Quoting: minajan این از اسراره
احتمالا مخزن السراره پس
خوب داستان بعدی کو . ؟؟؟
|
nightmarish
اعضا
|
نقل مكان به خانه امن تر!
شيوانا استاد معرفت بود. يك روزصبح زود شيوانا سراسيمه وارد معبد شد و از تمام سالكين
خواست تا معبد را به سرعت ترك كنند. چرا كه او روياي زلزله اي را ديده است كه تمام ساختمان
هاي ضعيف شهر ازجمله معبد را خراب خواهد كرد. كاهن معبد شيوانا را مسخره كرد و به
حاضرين گفت كه خداي معبد از آنها محافظت خواهد كرد و امن ترين جا براي جستن از خطر زلزله
، معبد است.
عده اي از سالكين ازمعبد بيرون آمدندو عده اي ديگر در آن ماندند. ساعتي نگذشت كه پيش
بيني شيوانا به حقيقت پيوست و زلزله اي مهيب تمام ساختمان هاي ضعيف شهر ازجمله معبد
را روي سر ساكنين خود خراب كرد. كاهن و كساني كه در معبد مانده بودند همگي زير آوار از بين
رفتند. يكي از شاگردان شيوانا با كنايه و دلخوري از استاد پرسيد:”چرا خداوند به كاهن و عبادت
كنندگان كمك نكرد. آنها به خانه خدا پناه برده بودند!“
شيوانا با تبسم گفت:” خداوند به آنها كمك كرد. خداوند به خواب من آمد و خبرزلزله را برايم آورد.
در واقع خداوند از زبان من خطر را به آنها يادآور شده بود. كاهن و بقيه كافي بود چشمان خود را باز
مي كردند و مي ديدندكه خانه خدا تمام عالم است ونه معبد و آنها فقط كافي بود از يك خانه خدا
به خانه اي امن تر پناه مي بردند.!“
|
minajan
اعضا
|
|
|
Quoting: minajan كافي بود از يك خانه خدا
به خانه اي امن تر پناه مي بردند.!“
|
nightmarish
اعضا
|