| پیام |
نویسنده |
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به حان آمد وقت است که بازآیی
|
sexnasa2008
اعضا
|
|
|
بیا ای منجی زندان عالم
بیا تا در پی ات حان را ببازم....
بیا که غم وحودم را گرفته
غم تنهایی اندر سینه خفته....
بیا ای عشق ای نور خدایی
دریغا دوری و دردا جدایی....
اسیرم بی تو من سامان ندارم....
به حز وصل توام درمان ندارم.....
بیا ای معنی قران و ایمان.....
تویی تنها پناه مستمندان....
مهدیست آنکه به پاس نماز جماعتش.......
عیسی به صد نیاز بر او اقتدا کند......
|
sexnasa2008
اعضا
|
بيا که درغم عشقت مشوشم بي تو
بياببين که دراين غم چه ناخوشم بي تو
شب ازفراغ تومي نالم اي پري رخسار
چوروزگرددگويي درآتشم بي تو
دمي توشربت وصلم نداده اي جانا
هميشه زهرفراغت همي چشم بي تو
اگرتوبامن مسکين چنين کني جانا
دوپايم ازجهان نيست، درکشم بي تو
پيام دادم وگفتم بياخوشم بيدار
جواب دادي وگفتي که من خوشم بي تو
_سعدی_
|
alixxx2005
اعضا
|
alixxx2005
مرسی علی جان
|
sexnasa2008
اعضا
|
Quoting: sexnasa2008 مرسی علی جان
راستی این تاپیک تون فقط دریاره ی حضرت مهدی هستش،یاازاون شعرهای عاشقانه مثل اونی که گذاشتم هم می شه گذاشت؟
|
alixxx2005
اعضا
|
|
|
alixxx2005
درباره انتظار
انتظار یک عشق زمینی یا اسمانی
|
sexnasa2008
اعضا
|
رو بر تو ايستاده ام
ايينه ای در دست
من های بيشمار
در دور دست چشم خمارت
در ان هزار تو چه رازی نهفته است؟
در من گذر
پای ابله در جاده های انتظار
در پرسه های شبانه ات
در کوچه های خالی اوازهای بيصدا
در خلوت سکوت سايه روشن قلبم طلوع کن
هرگز مپرس کيم
کشف کن مرا
ای ترجمان شعر های نگفته ام
ای برگريزان سالهای حسرتم
در خوابهای کودکيم
بر بالهای باد
من سالهاست در پی تو
تو در گريز .................
|
sexnasa2008
اعضا
|
کسی می اید
کسی میخواند
بارانی ترین اوازها را
یک حرف
دو حرف
یک سبد دلواپسی
یک بغل دلنامه
در همین حوالی
نه انچنان دور
نه انقدر نزدیک
تنها یک کلید و چند قفل و یک زنجیر
در چشمها
در دهان
در پا
کسی خواهد امد؟
کلیدی در دست
سرودی بر لب
و اسمی اعظم
اه
طنین این اوا تا کجا
تا کجا خواهد رفت؟
فریاد را صدا بزن
اوایت
دشت به دشت
تا پشت هست ها
تا فراسوی زمان
که خاطره سر میرود
خواهد رفت
خالی دستانت را
فشار دست دوست مانندی
پر خواهد کرد
زنجره خواهد خواند
نسیم طوفان خواهد شد
دوست خواهد امد
و خوابهای گمشده کودکیم
کوچه به کوچه
بام به بام
خانه به خانه
تعبیر خواهد شد
و پنجره رو به باغ گشوده خواهد شد
|
sexnasa2008
اعضا
|
ديرگاهيست که سوی ما گذری نمی کنی
بر دل خستگان به مهر دستی نمی کشی
من بسته ام اميد به آمدنت
ای مهر تابان ٬ شب تارم را چرا منور نمی کنی
|
sexnasa2008
اعضا
|
|
|
کجایی ای همیشه مانده در یاد صدایت می کنم از عمق فریاد
کجایی ای که جانم خاک پایت شراب عشق شد خال سیاهت
کجایی ای نگار آخرینم بهشتم، معبدم، ای بهترینم
کجایی آسمانها پر ز ابر است زمین در حسرت رویت غمین است
کجایی اشکهایم رنگ خون است برایم انتظار شکل جنون است
|
sexnasa2008
اعضا
|