"/>
صفحه اصلی | صفحه اصلی انجمن | عکس سکسی ایرانی | داستانهای سکسی
فیلم سکسی | سکسولوژی | خنده بازار | داستانهای سکسی(English)
آویزون
:سایت های سکسی جدید و دیدنی ، موزیک ، چت ، دانلود ، فیلم ، دوست یابی
انجمن ها | پاسخ | وضعیت | ثبت نام | جستجو | قوانین | آخرین ارسالها |
انجمن آویزون / خاطرات سکسی / سكس با يكي از مشتريان بانك
. 1 . 2 . >>
نویسنده پیام
# : 11 May 2007 02:44


من پژمان كارمند بانكم و 30 سالمه وقتي شعبم عوض شد اولين چيزي كه توجهمو جلب كرد يكي از مشتريهاي خوشكل بانك بود يه خانم چاق هيكلي با كون گنده ارايش زيبا وخيلي جذاب بار اول كه اومد دفترچشو بهم داد منم دستشو ماليدم وچيزي نگفت اما ترسيدم چيزي بگم تا پول گرفت و دفترچشو به من سپرد و گفت پيشت باشه گاهي اوقاتم بهم زنگ ميزد وميگفت كه مثلا شوهرم يا همكارم ي ...مياد اينقدر پول از دفترچم بهش بده منم ميدادم و گاهي اوقات به بهانه هاي مختلف بهش زنگ ميزدم وحالي ميكردم تا اينكه محل كارش تعطيل شد از اون جا رفت اما دفترچش پيشم موند تا اينكه چن بار بهش زنگ زدم اما موبايلش قطع بود خلاصه يك سالي گذشت باز بهش زنگ زدم خوشبختانه جواب داد منم بهش گفتم ميخوام برم مرخصي دفترچتو چه كاركنم گفت حالا پيشت باشه و بهم گفت ميتوني يك بسته پول نو برام جور كني منم از خدا خواسته گفتم اره وچن بار هي بهش زنگ زدمو گفتم هنوز جور نشده تا اينكه يه روز بهم زنگ زد وگفت بهم زنگ نزدي منم گفتم اخه هنوز پول نو گيرم نيومده اونم با عشوه گفت نه همينجري ميگم رفاقتي كه منم از خوشحالي داشتم ميمردم و خلاصه بعد از سه سال حسرت با هم دوست شديم بالاخره قرار گذاشتيم و اوردمش خونه رفتيم رو تخت لختش كردم واي چه كسي چه كوني فقط داشتم جون ميكندم از خوشحالي تمتم هيكلم تو كونش گم ميشد خلاصه انتظار 3 ساله به پايان رسيد وكير من به كس نرگس خانوم اول برام يه ساك جانانه زدو منم سينه هاشو مالدم وحشريش كردم پاهاشو باز كرد منم شروع كردم به زدن اينقدر اخ و اوخ ميكرد داشتم از شهوت ديوونه ميشدم كسشو خوردم و بازم حشري تر شد باز كيرمو كردم تو تلمبه زدم اينقدر كردم كه هر دو ارضا شديم حالا نرگس جون بعد از اون تاريخ مرتب بهم ميده چن بارب هم فرستادمش تهرون واسه كسائي كه چت ميكرديم و كس ميخواستن اتفاقا همين امروزم يكيشون پول براش فرستاد البته ازطريق من كه با هواپيما بره تهرون يه هفته كس بده شمام اگه خواستين ما در خدمتيم البته بايد دست و دل باز باشين

# : 11 May 2007 02:58


محسن جان شما کارمند بانکی؟
مطمئنی؟
قدیم به کسانی که خانم جابه جا می کردن یه چیز دیگه میگفتن.

# : 11 May 2007 08:39


من پیشنهاد میکنم که یه کس تلفنی باز کنی,یعنب یه چیزی تو مایه تاکسی تلفنی

# : 11 May 2007 09:49


Quoting: elvis2002

محسن جان شما کارمند بانکی؟
مطمئنی؟
قدیم به کسانی که خانم جابه جا می کردن یه چیز دیگه میگفتن



# : 11 May 2007 09:55


esme dastanet bahal bood khodesh tokhmi.rooy mohtavay dastanat bishtar kar kon. . narahat nasho.entegad doostane bood

# : 11 May 2007 10:01


تو خودتو کس گیر اوردی یا دیگرانو

# : 11 May 2007 11:35


با سلام . منم کارمند بانکم ولی از این مدل پرداخت از دفترچه دیگران اونم بدون امضا و اونم تو 3 سال و ...... تا حالا ندیدم
به قول دوستان بنظر میاد که شما در امر شریف کوس رسانی به دوستان مشغولی و نه پولرسانی و بانک

بعدشم تو دست و بال بانکیها اونقدر کوس ریخته که لازم ندارند 3 سال تو کف یه تاپاله بمونند و بعدشم اونو با هواپیما اینورو انور بفرستند
ولی در کل خوش باشی داستان جذابی بود

# : 11 May 2007 11:59


به اين ميگن كسكش مدرن

# : 11 May 2007 20:11


این داستان بود یا تبلیغ کس کشی

# : 12 May 2007 09:52


Quoting: raminhotpersian
این داستان بود یا تبلیغ کس کشی

ye chizi to hamin mayeha,:D

. 1 . 2 . >>
جواب شما
         

» نام  » رمز عبور 
برای دسترسی به این قسمت میبایست عضو انجمن شوید. درصورتیکه هم اکنون عضو انجمن هستید با استفاده از نام کاربری و کلمه عبور وارد انجمن شوید. در صورتیکه عضو نیستید با استفاده از این قسمت عضو شوید.
 

Powered by MiniBB