| پیام |
نویسنده |
بي روح و ساكن
چشمهاي انتظار را بنگر
با نگاهي سرد و خاموش
مردمكهايش در لانه اي كوچك
آيا همچنان مي نگرد
|
amin123
اعضا
|
|
|
amin123
اينجا شبيه مينيمال بلاگ شده
|
Mandegar
اعضا
|
2تا پيچ رو رد كنم ديگه ميرسم............اما من از چيزاي تكراري.......
خيلي بدم مياد همه پيچ ها شبيح هم هستن حوصلم سر ميره؟
بهتره بزنم از تو باغ برم............
اخ كه چه لذتي داره ناز چشماتو كشيدن
رفتن يه راه دشوار واسه هرگز نرسيدن........
|
zongeleh
اعضا
|
ميسوزم ميسوزم با زخم تو ميسازم
با هر غزل چشمت من قافيه ميبازم
بيش از تو فقط شعرم
معراج غرورم بود
اي از همه بالاتر اينك به تو مينازم
اين سفره خالي را تو نان غزل دادي
اي پربركت گندوم من از تو مي اغازم
من اهل زمين بودم فواره نشين بودي
با دست تو پيدا شد بال همه پروازم
از شبنم هر لاله از خون كوزه پر كردم
با عشق توراديدن تا اوج تو ميتازم
هي هاي منو بشنو از خود منو دل خسته
من چاوش بي خويشم با فكر شده اوازم
راه سفر عاشق از گردنه بندان پر
نامردم اگر از خون اين باج نپردازم
|
zongeleh
اعضا
|
هشيارم يا كه مستم؟
چون دادي جوابم
پس به حتم مستم
چه گناه كردم كه آرزوي ديدنت رو در هوشياري بايد بكشم.
|
amin123
اعضا
|
|
|
آرزو رو میکنن امین !!!. آه رو می کشن . جا رو هم بعضی افراد خاص میکشن .
دقت کن فرزند ملانکولیکم:)
|
estrogen
اعضا
|
31 Oct 2006 18:28 - # | ویرایش بوسیله: zongeleh
عمريست درازو طمعي هست بسيار
چه بايد كرد چه بايد گفت...............بابا اين يكيه پس اون چيچيه يكي به من بگه عمر من كيه بابا اين يكيه پس اون چيچيه............با ماشينوم توي فلكه كاشكي دورت بگردوم
|
zongeleh
اعضا
|
در
گر آمدنم به من بدي نامدمي
ور نيز شدن به من بدي كي شدمي
به زين نبدي كه اندرين دير خراب
نه آمدمي نه شدمي نه بدمي
|
s4mi
اعضا
|
اسير خواستنم چه كنم
بي قرار تر از آنم كه خواستن رو تجربه كنم
اي واژه خواستن چه از جان من ميخواهي
اين جسمي خاكي بستان و راه نخواستن رو نشانم بده
|
amin123
اعضا
|
|
|
ندانم چون قصه عمر تمام كنم
زين آشيان سست راهي كجا شوم
فرصت ديدارت گرچه نگشت حاصلم
شوق وصالت زنده مي دارد مرا
اين شوق وصال گر بگيري زه من
شوم مريد تو در جهان باقي
|
amin123
اعضا
|